این پسر دوست داشتنی |
از پله های سنگی ورزشگاه بالا می رود، به یکباره از هوای تاریک تونل ورزشگاه که چشمانش به آن عادت کرده، روشنایی را حس می کند. صدای تشویق تماشاگران هر لحظه بیشتر از قبل به گوشش می رسد. قلبش تند می زند. دست خودش نیست! به نزدیکی چمن که می رسد، ناخداگاه به سمت زمین خم شده و بوسه ای بر چمن می زند. یکبار منصوریان می گفت: (( بوسه ای که بر چمن می زنیم، استرس را از بین می برد و به ما آرامش می دهد. )) پس مطمئناً این مساله در مورد وحید طالب لو هم صدق می کند!
در صف بازیکنام می ایستد، به هواداران خیره می شود و سوره های مقدس قرآن را گوش می دهد.
آری! وحید طالب لو! در مورد بازیکنی صحبت می کنیم که ره صد ساله را در یک شب طی کرد و امروز دروازه بان اول پسران آبی پایتخت و شاید تیم ملی به حساب می آید!
وحید طالب لو آنقدر دوست داشتنی و با اخلاق است که وقتی در مورد او قلم می زنیم، لبخندی بر لبانمان جا خشک می کند.
وحید طالب لو اگر امروز محبوب است و موفق، اگر سنگربان قفس توری آی پوشان پایتخت دوست داشتنی است و مورد اعتماد، فقط و فقط یک مساله باعث آن است! او در کنار خصوصیات بالای فنی اش که همه بر آن مهر تایید می زنند، اخلاقی مثال زدنی دارد.
نقطه آغاز
شب قبل از بازی با استرس و دلهره روی تخت دراز کشید. به فردایی فکر می کرد که برایش حکم تایین آینده را داشت! آینده ای که می توانست با یک بازی قابل قبول، رویایی باشد و با یک اشتباه کوچک....
کادر فنی خبر بازی در برابر سپاهان را به او داده بودند. بلاخره وقت موعود فرا رسید و وحید طالب لو با قیافه ای در هم که نشانگر استرس در وجودش بود وارد زمین شد.
گزارشگر بازی با تعجب چند باری لیست بازیکنان را زیر و رو کرد و گفت: (( امیر قلعه نوعی ریسک بزرگی کرده و نام دروازه بان جوان تیمش را به عنوان بازیکن فیکس رد کرده است. وحید طالب لو، امروز دروازه بان استقلال است. ))
همان لحظه دوربین طالب لو را نشان داد که آهسته به سمت دروازه می رفت.
نود دقیقه پر التهاب تمام شد و اینک همه او را می شناختند! وحید طالب لو امتحان سختی را با موفقیت به پایان رساند و آن روز برایش به تاریخ پیوست.
|